، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

گل پسر مامان و بابا

شام غریبان

امسال اولین محرو و عاشورایی بود که با پسرم سپری شد. شام غریبان رفتیم دانای علی آروین خان شمعاشو روشن کرد کلس سینه زد منم دیدم دیگه خسته شده  گفتم بهتر بریم خونه. . .این هم از عکسای دیشب پسر گلم. ...
24 آبان 1392

سفری پربار

پسر گلم چند روزی میشه که به وبلاگ شما سر نزدم.این روزایی که نیومدم یه عالمه اتفاق جدید افتاد مثلا اینکه شما برای اولین بار تو تاریخ دوم ابان تونستی به تنهایی راه بری و الان وقتی ازت میپرسم آروین گوشت کو؟نشونم میدی پاهات و نشونم میدی ومیتونی ارتا رو صدا کنی و خلاصه اینکه حسابی بزرگ شدی. هفته پیش یعنی دقیقا شنبه گذشته برای بابا یه سفر خیلی مهم و کاری پیش اومد که حتما باید میرفت یزد من و شما هم تصمیم گرفتیم که باهاش بریم اما متاسفانه تو هتل ااصلا به شما خوش نگذشت و دوشنبه  من و شما رفتیم تهران خونه خاله الی. . .پسرم اون روزایی که ما خونه خاله الی بودیم خاله تو دلش دوتا نی نی 2ماهه داشت .چند روزی و تهران موندیم و رفتیم بهار کلی واسه شما خ...
19 آبان 1392
1